این ستون نظر اریک ام. آدامز ، معاون رئیس دانشگاه و استاد حقوق در دانشگاه آلبرتا ، دانشکده حقوق است ، جایی که وی در آن به تدریس و تحقیق در مورد قانون اساسی کانادا می پردازد. برای اطلاعات بیشتر در مورد بخش نظرات CBC ، لطفاً به س FAالات متداول مراجعه کنید.
دموکراسی ها در روز انتخابات ساخته نمی شوند. همانطور که حوادث اخیر در ایالات متحده به ما یادآوری می کند ، این فقط اتفاقی است که می افتد بعد از انتخاباتی که می تواند مردم سالاری را با بزرگترین چالش خود روبرو کند. ظرفیت تغییر قدرت به طور مسالمت آمیز و نا مساوی پیروزی دولت دموکراتیک است و ارزشی را که در معرض خطر از دست می دهیم.
فقط یک امید کمرنگ بود که دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا ، شکست در انتخابات ایالات متحده را با استعفا خاموش بپذیرد ، چه رسد به عزتی که انتقال قدرت ریاست جمهوری را تعیین کرده است.
اتهامات خطرناک پرزیدنت ترامپ به انتخابات سرقتی ، رای تقلبی در رای گیری ، و نهادهای انتخاباتی ایالتی فاسد که به دلیل خودشیفتگی ، بدحجابی و بی تفاوتی به هنجارهای اساسی دموکراتیک دامن زده می شود ، بخشی از یک استراتژی حساب شده بود که مدتهاست برای ایجاد التهاب در پایگاه حامیان مشتاق وی انجام می شود. . پرزیدنت ترامپ درباره رای گیری از طریق نامه الکترونیکی در جریان مناظره ریاست جمهوری در پایان ماه سپتامبر ادعا کرد: “این تقلبی خواهد بود که شما هرگز ندیده اید”
با شروع چرخش نتایج انتخابات به نفع بایدن ، رئیس جمهور به سادگی چراغهای شبح وار یک خانه وحشت را که قبلاً ساخته بود روشن کرد. نتایج قابل پیش بینی ترس ، سوicion ظن ، بی اعتمادی و توطئه ای که اکنون در خیابان های آمریکا و خیابان های دیجیتالی شلوغتر از شبکه های اجتماعی در حال پخش است ، اعتماد عمومی را که برای روند دموکراتیک ضروری است ، بیش از پیش تخریب می کند. پس از ریختن ، سم بی اعتمادی به سختی در بطری قرار می گیرد.
تجربه هوشیارانه تماشای این وقایع از کانادا لحظه ای را برای قدردانی از عناصر قانون اساسی کانادا حاکم بر انتقال قدرت فراهم می کند.
مانند ایالات متحده ، کانادا نیز دارای حق رای است که طبق قانون اساسی محافظت می شود. همانطور که اخیراً دادگاه عالی کانادا اعلام کرد: “حق هر شهروند برای رای دادن در قلب دموکراسی کانادا نهفته است.”
اما این حق فقط به اندازه فرآیندهای پیرامون آن معنادار است.
صد سال پیش ، پارلمان آینده نگری برای ایجاد انتخابات کانادا داشت. این امر به منظور حذف روند انتخابات فدرال کانادا از امکان کنترل حزبی دولت و ایجاد یک نهاد مستقل از کارشناسان برای ثبت نام رای دهندگان و اداره انتخابات حرفه ای انجام شد. این استقلال امروز بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.
اما اگر رهبران سیاسی به مشروعیت خود حمله کنند ، حتی منصفانه ترین انتخابات را نیز می توان تضعیف کرد.
در ایالات متحده ، این امر به ویژه هنگامی اتفاق می افتد که حملات مستقیماً از طرف دفتر رئیس جمهور انجام می شود.
چنین کابوسی در کانادا – نخست وزیری که ادعا می کند پیروزی بدون بنیاد دارد ، یا با توطئه های وحشیانه به یک روند انتخاباتی حمله می کند – غیرممکن به نظر می رسد ، اما خیلی ها فکر می کردند خیلی زود در مورد ایالات متحده به همین ترتیب.
همانطور که مشخص شد ، کمترین جنبه های دموکراتیک قانون اساسی کانادا می تواند بهترین دفاع را در برابر چنین امکاناتی ارائه دهد.
در حالی که ماده دوم قانون اساسی آمریكا تمام قدرت نمادین و واقعی قدرت اجرایی را مستقیماً در اختیار رئیس جمهور منتخب قرار می دهد ، در بخش 9 قانون اساسی 1867 در كانادا پیش بینی شده است كه “بدینوسیله دولت اجرایی و مرجع کانادا اعلام می شود که همچنان به ملکه واگذار می شود. “
دقیقاً یک نظریه الهام بخش از حاکمیت دموکراتیک نیست. یا ممکن است چنین به نظر برسد.
برخلاف ایالات متحده ، قانون اساسی کانادا اختیارات اجرایی نمادین را از واقعی تقسیم می کند.
برخلاف ایالات متحده ، قانون اساسی کانادا اختیارات اجرایی نمادین را از واقعی تقسیم می کند.
انتخابات کانادا تغییری در نماد اجرایی نمادین ایجاد نمی کند ، زیرا این موقعیت دائماً توسط ولیعهد اشغال می شود. در انتخاب پارلمان ، انتخابات کانادا انجام دادن با استفاده از روش های دموکراتیک تعیین کنید که چه کسی می تواند تاج را توصیه کند و به نام آن حکومت کند. دارنده آن قدرت رهبر حزب سیاسی است که بیشترین پشتیبانی را در مجلس عوام دارد.
به عنوان نماینده تاج ، فرماندار كل با انجام كارهای ناچیز بر این روند نظارت می كند ، زیرا رهبران سیاسی كانادا قوانین اساسی را كه بر آنها حاكم است می فهمند و محدود می شوند.
یک نخست وزیر سرکش ممکن است توئیت کند و دروغ بگوید ، پیروزی های دروغین را بیان کند یا از واگذاری قدرت امتناع کند. با این حال ، آنها این کار را در یک سیستم قانون اساسی انجام می دهند که آنها را مجبور به پاسخگویی در برابر پارلمان و ، در شرایط شدید ، در برابر یک فرماندار کل با صلاحدید خودداری از پیروی از توصیه های ضد قانون اساسی نخست وزیر کند که واقعاً بد است.
آمریکا در برابر این آخرین فرسایش بنیان های دموکراتیک خود مقاومت خواهد کرد ، اما اینکه آیا از ترامپیسم ناشی از این تجربه تقویت شده یا ضعیف شده است ، باید منتظر ماند.
از آنجا که دادگاه های مختلف در هفته های آینده پراکنده را به چالش می کشد ، امید است که عباراتی که رابرت جکسون از دادگاه عالی ایالات متحده نزدیک به 70 سال پیش نوشت امروز نیز به قوت خود باقی است: “با تمام نقایص ، تأخیرها و ناراحتی های آن ، [people] هیچ روش دیگری را برای حفظ طولانی مدت دولت کشف نکرده اند جز اینکه مجریه تحت قانون باشد و این قانون توسط مشورت های پارلمان تنظیم شود. ممکن است اینگونه موسسات از بین بروند. اما این دادگاه وظیفه دارد که آخرین باشد ، نه اول که آنها را رها کند. “
در مورد کانادا ، یک فرایند انتخاباتی مستقل و سیستم پاسخگویی پارلمانی که قدرت اجرایی نمادین و واقعی را تقسیم می کند ، به خوبی به دموکراسی مشروطه ما کمک کرده است. محافظت از آن ساختارها ، و قانون اساسی که به آنها جان می بخشد ، در برابر نیروهای غیر لیبرالیسم و اقتدارگرایی مسئولیتی است که به عهده همه ما است.