مرگ ویکی بلک پس از 27 سال حل شده است ، اما برای برخی ، زخم ها هنوز تازه هستند

پس از 27 سال ، سرانجام شرایط مربوط به مرگ ویکی بلک در مرکز ایست ایست ساید ونکوور حل شد.

استیون لاروش در اوایل این هفته به جرم قتل غیرقانونی اعتراف کرد و به 10 سال منهای 14 ماه برای مدت زمان محکوم شد.

و گرچه ممکن است تعطیلی قانونی به همراه داشته باشد ، اما برای برخی از کسانی که به 23 ساله و پرونده او نزدیکتر بودند ، خاطرات دردناک باقی مانده است.

جسد بلک در مارس 1993 در یک ورق درون سطل زباله در کوچه شرقی ونکوور پیدا شد.

دوست دختر او در آن زمان ، شارلوت جانسون ، صبح را به یاد می آورد که انگار دیروز است.

“من همان شخص نبودم [after that,]”جانسون ، كه از طريق كنفرانس از راه دور در صدور حكم لاروش شركت كرد ، گفت.

جانسون و بلک با دو نفر دیگر از جمله تریسی اولاجیده – که قتل خودشان در سال 1995 همچنان فاش نشده است ، زندگی می کردند.

این سه زن دو سال با هم زندگی کردند و به خانه های مختلف نقل مکان می کردند ، همیشه به عنوان یک بسته ، بنابراین آنها می توانستند “قرارهای” یکدیگر را ببینند. بلک ، جانسون و اولاجیده همه در تجارت جنسی کار می کردند.

جانسون گفت: “من فکر می کنم این یک دلیل ایمنی بود.”

به مدت 27 سال ، شارلوت جانسون منتظر بود تا قاتل ویکی بلک پیدا و مسئول شناخته شود. اوایل این هفته ، او بود. (ارائه شده توسط شارلوت جانسون)

جانسون به وضوح به یاد می آورد که چطور قرار ملاقات بلک برای گرفتن شب او درگذشت. جانسون از روشی که قرار ملاقات با او صحبت کرد ، دانست که مشکلی پیش آمده است

وی گفت: “در را بستم و از این بابت راحت نبودم. چیزی برای من مناسب نبود.”

در دادگاه ، اظهارات موافقت شده واقعیت ها تأیید کرد که لاروش اعتراف کرد که بلک را در شب مرگش به آپارتمان خود برده و در آنجا رابطه جنسی برقرار کرده اند ، مواد مخدر کرده و در نهایت او را در اختلاف بر سر پرداخت خفه کرده است.

جانسون با هق هق گریه گفت ، صدای او بیش از یک ربع قرن درد داشت ، گفت: “این جایی است که گناه و شرم وارد می شود … زیرا من او را کنار او گذاشتم. و این چیزی است که هرگز از آن عبور نخواهم کرد.”

“من هرگز از عهده ترك كردن او با او برنمی آیم. خصوصاً از آنجایی كه من چنین احساس بدی داشتم.”

در حالی که بسیاری از خاطرات عموم مردم درباره سیاه و سفید به قتل او کاهش یافته است ، اما خاطرات جانسون بسیار بارزتر است و پر از داستانهایی از چگونگی دوست داشتن آنها برای رفتن به PNE است ، جایی که بلک می خواست همه هیجان ها را سوار شود یا اینکه سیاه چطور دوست داشت غذا بخورد ، به ویژه غذای جامائیکا.

جانسون گفت: “این دختر می تواند مانند آن سس داغ بخورد ، کار هیچ کس نیست. او مانند اولین دختر سفیدی است که من هرگز ملاقات کرده ام ، مانند آن است.”

اما سیاه نیز پیچیده بود. او زنی سر سخت و لجباز بود. جانسون گفت: برای زنده ماندن از هود صفات لازم است. بلک عاشق خرید ، نقاشی و نوشتن بود.

این خاطرات است که در پس زمینه قتل عظیم او درگیر است و پذیرفتن محکومیت لاروش را برای جانسون دشوار می کند.

یک محکومیت 27 ساله در ساخت

پس از فرار لاروش از ونکوور ، سرانجام در مانیتوبا به پایان رسید و در آنجا زن دیگری را که در تجارت جنسی کار می کرد ، کشت. وی محاکمه و به حبس ابد محکوم شد اما بعداً به طور کامل مشروط شد.

در دادگاه هفته گذشته ، پرونده لاروش به گونه ای محاکمه شد که گویا اولین جرم وی بوده است زیرا این اتفاق در سال 1993 ، سه سال قبل از اینکه زن دوم را بکشد ، رخ داده است. وی در ابتدا به جرم قتل در درجه دوم به دلیل مرگ بلک متهم شد ، اما در دادگاه به اتهام كمتر آدم كشی اعتراف كرد.

جانسون گفت: “من می خواستم او خیلی بیشتر وقت بگذارد. ده سال برای او خیلی خوب است.”

“من احساس می کنم اساساً ، کشتن یک دختر کارگر اشکالی ندارد. شما فقط ده سال برای آن فرصت دارید. این کافی نیست. این به جامعه نشان نمی دهد که آنها آن را تحمل نمی کنند.”

ظاهری از تعطیلی

شارلوت جانسون تنها کسی نیست که احساس می کند این حکم به اندازه کافی سختگیرانه نبوده است.

دیو دیکسون ، پلیس سابق ضرب و شتم Downtown Eastside ، نیز نزدیک به سه دهه در انتظار عدالت برای ویکی بلک بوده است.

وی گفت: “مطمئناً ، آرزو می كنم كه ای كاش سخت تر باشد.”

او فقط خوشحال است که به خانواده سیاه مشکلی در مورد تعطیلی وجود دارد.

دیكسون گفت: “و من امیدوارم كه خانواده چیز خوبی از آن حاصل شده باشد. من می دانم كه هیچ چیز نمی تواند هرگز او را بازگرداند.”

دیو دیکسون افسر بازنشسته ونکوور می گوید دادرسی برای قاتل ویکی بلک به او یادآوری می کند که چه تعداد زن در مرکز شهر ایست وایت در ونکوور قتل شده اند. (مگی مک فرسون / CBC)

28 سال دیكسون در Downtown Eastside كار كرد. او همه زنانی را که در آنجا کار می کردند ، از جمله بلک ، می شناخت.

او به یاد می آورد: “او بچه شیرینی بود.”

او می گوید هفته ای یک بار ، اگر نه روزانه ، با او و دوستانش برخورد می کند.

و در حالی که او اعتراف می کند نمی تواند به یاد بیاورد که روز قبل برای صبحانه چه چیزی خورده است ، اما خاطره او از بلک و کار او در Downtown Eastside کاملاً واضح است.

پس از قتل بلک ، او به یاد می آورد که ملحفه ای را که در اطراف شهر پیدا شده بود ، در تلاش برای پیدا کردن محل تهیه آن بود.

قتل او و قتل های نامشخص بسیاری دیگر از زنان در مرکز شهر ایست ساید هنوز سنگینی بر او سنگینی می کند.

دیكسون گفت: “توصیف آن واقعاً دشوار است. من هنوز هم روزهای سختی را با آن پشت سر می گذارم. مطمئناً هرگز از بین نمی رود.”

“روزی نیست که من به مونا ویلسون فکر نکنم [murdered by serial killer Robert Pickton] یا تعداد دیگری از دختران دیگر که دیگر در آنجا نیستند زیرا سیستم آنها را شکست داده است. “