هانا سیدورچنکو تنها چند ماه پس از ترک این کشور جنگ زده به مقصد وینیپگ پس از کشته شدن همسرش در نبرد، سفری رسمی به اوکراین انجام می دهد.
سیدورچنکو به امید یافتن جسد همسرش آندری سیدورچنکو، 35 ساله و بازگرداندن جسد سوزانده شده او به مانیتوبا، روز جمعه سوار پروازی از شهر شد و عازم کیف شد.
هانا از طریق دوست و مترجمش، اوکسانا لازارنکو، که او را در سفر عاطفی به خانه همراهی می کرد، گفت: «اندری به او می گفت که از جنگ برمی گردد تا بتوانند با هم در وینیپگ زندگی کنند.
این رویای او بود که به کانادا بیاید.»
زمانی که هانا و پسرشان روستیسلاو در اوایل سال جاری از طریق لهستان به وینیپگ رفتند، آندری برای خدمت در اوکراین ماند.
هانا گفت که آندری علیرغم خطراتی که در اطرافش وجود داشت مثبت بود.
هانا گفت که او اپراتور هواپیماهای بدون سرنشین در جنگ بود و نقش اصلی او اسکن میدان های نبرد برای دشمنان روسیه بود تا تلفات نیروهای اوکراینی را به حداقل برساند.
او در 5 ماه مه از طریق بستگان، یکی از دوستان و سربازان آندری شنید که او در نبرد در شهر باکمهوت در شرق کشته شد. هانا گفت که دو سرباز دیگر در همان نبرد کشته و دو سرباز دیگر زخمی شدند.
هانا در حال بازگشت است تا درباره شرایط مرگ آندری اطلاعات بیشتری کسب کند.
آندری قبل از حمله روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 رویای انتقال خانواده به کانادا را داشت. زمانی که جنگ شروع شد و او مجبور شد از اوکراین دفاع کند، این نقشه ها تغییر کردند.
آندری عکس های کانادا را جمع آوری کرده بود. او به عنوان جوشکار در اوکراین کار می کرد و می خواست همین کار را در اینجا انجام دهد.
جسد او تاکنون ناشناس مانده است، اما هانا امیدوار است که آن را تغییر دهد.
هانا از طریق لازارنکو گفت: «آنجا مانند میدانهای جنگ فعال هستند، بنابراین ما نمیتوانیم نزدیک شویم… زیرا اگر به او اجازه داده میشد که برود، قطعاً خودش او را پیدا میکرد.»
به محض ورود به کیف، لازارنکو و هانا قصد دارند با وکلا، داوطلبان و مردم در خط مقدم ارتباط برقرار کنند تا آخرین مکان شناخته شده آندری را ردیابی کنند.
سفر برگشت به لطف کلیسای وینیپگ امکان پذیر شد.
جری میکالسکی، کشیش ارشد Soul Sanctuary، گفت که جماعت برای تامین هزینه های سفر سیدورچنکو و غیره پول جمع آوری کردند.
میچالسکی گفت: «به نظر من مردم واقعاً درد او را احساس کردند.
میکالسکی گفت که پول اضافی جمع آوری شده به تجهیز آپارتمان او در وینیپگ پس از بازگشت کمک می کند. او و پسرش روی تشک های بادی خوابیده اند.
اگر آنها موفق شوند جسد آندری را پیدا کنند، هانا می خواهد برای او در اوکراین مراسم خاکسپاری برگزار کند، سپس خاکستر او را به کانادا بیاورد.
هانا از طریق لازارنکو گفت: “او باید در خودش قدرت پیدا کند.” “خیلی سخت است.”