چگونه دو Maritimers (و یک ولوو) سریعترین مرد در سراسر جهان شدند

در یک روز کسل کننده در اکتبر 1872 ، یک شخصیت ثروتمند ، ساختگی و بریتانیایی به نام فیلیاس فاگ مقاله روزنامه ای در مورد افتتاح راه آهن جدید در هند را خواند. روزنامه ادعا كرد ، سفر به سراسر جهان فقط در 80 روز ممكن بود.

فاگ تصمیم گرفت نیمی از ثروت خود را شرط ببندد که می تواند سریعترین فرد برای سفر به سراسر جهان شود. او در 2 اکتبر لندن را ترک کرد و قول داد تا 21 دسامبر برگردد و برنده های خود را بدست آورد.

ماجراجویی حماسی وی که توسط ژول ورن نویسنده فرانسوی در رمان خلق شده است دور دنیا در 80 روز، او را دید که با راه آهن ، بخار ، فیل و سورتمه بادی مجهز به کره زمین است. او با لحظاتی فراغت خود را به لندن رساند.

گری ساوربی و کن لنگلی خاطره ای از سفر جاده ای خود به دور دنیا در یک گردهمایی اخیر در Petitcodiac ، NB دارند (دیو ایرلندی / سی بی سی)

یک قرن بعد ، دو دریانورد به نام های گری ساوربی و کن لنگلی در یک سفر جاده ای با چشمهای خون آلود از اتاوا به هالیفاکس در سال 1977 به فکر چالش افسانه ای افتادند.

ساوربی می گوید: “هیچ چیز دیگری برای سرگرمی در اتومبیل وجود نداشت ، به غیر از یک نوار هشت آهنگه و خودتان ، بنابراین ما در مورد سفرهای جاده ای صحبت کردیم.” “و هنگامی که به نیمه راه نیوبرانزویک رسیدیم ، در نیمه شب ، کن به یاد می آورم که کن گفت ،” بزرگترین سفر جاده ای که می توان داشته است کدام است؟ “

پیمایش در دنیایی بدون اینترنت یا GPS

پس از لگد زدن به چند ایده ، آنها فهمیدند که تنها یک ایده وجود دارد: آنها برای سریعترین مردان در سراسر جهان مسابقه می دهند.

آنها در پاییز 1980 شروع به کار کردند. CBC اخیراً در چهلمین سالگرد تلاش حماسی خود با ماجراجویان دیدار کرد.

هر دو مرد دانشجوی دانشگاه بودند. لانگلی در وطن خود کیپ برتون وکالت می کرد ، در حالی که ساوربی مستقر در هالیفاکس ، که در نیوبرانزویک بزرگ شده بود ، اخیراً ارتش کانادا را ترک کرده و بعداً از سازماندهی ماجراهای بین المللی رانندگی شغلی ایجاد کرد.

آنها نام سفر خود را ادیسه 77 گذاشتند. اما ابتدا باید در دوره ای بدون اینترنت و GPS برنامه ریزی می كردند تا به جهان بروند.

“ما می خواهیم بفهمیم ، خوب ، چه مدت طول می کشد تا از بمبئی به کلکته برسیم؟” ساوربی می گوید “بنابراین ما شرکت اتوبوسرانی را در هند می نویسیم – برای آنها نامه می نویسیم ، آن را از طریق پست الکترونیکی ارسال می کنیم. دو ماه طول می کشد تا بفهمیم برای رفتن از بمبئی به کلکته اتوبوس چقدر طول می کشد. به این ترتیب زمان بندی خود را تنظیم می کنیم.”

آنها برای جمع آوری پول با تاکسی رانندگی کردند و چند اسپانسر اصلی شرکت را به دست آوردند که بزرگ شرط بستند که پسران می توانند یک رکورد جدید گینس ثبت کنند. ولوو یک استیشن کاملاً جدید را در اختیار آنها قرار داد و آنها شاهد خروج از خط مونتاژ در کارخانه قدیمی هالیفاکس بودند.

ولوو ، به نام ابر قرمز ، در سفر دیدار اخیر در نیوبرانزویک گوشه ای می گیرد. (دیو ایرلندی / سی بی سی)

هدف ساده و تقریباً غیرممکن بود: از تورنتو شروع کنید ، غرب را به سمت اقیانوس آرام برانید ، خودشان و ولوو را به استرالیا برسانید ، از آن عبور کنید ، دوباره به هند پرواز کنید ، از طریق خاورمیانه و سراسر اروپا حرکت کنید ، یک هواپیمای آخر را بگیرید به ایالات متحده بروید و سپس تمام مسیر را به خط شروع در تورنتو برسانید.

رکورد گینس 102 روز ایستاد و به یک راننده و یک ناوبری نیاز داشت تا با همان وسیله نقلیه 26،738 مایل (دور زمین) حرکت کند ، در هر دو نیمکره شمالی و جنوبی حرکت کند. زمان صرف شده برای پرواز بین جاده ها محاسبه می شود ، اما اعتبار آن مایل های هوایی را دریافت نمی کنند.

از برج CN تا برج CN

وقتی در 6 سپتامبر 1980 به خط شروع نزدیک برج CN در تورنتو رسیدند ، به آنها برخورد کرد که پول زیادی در این خط وجود دارد. و برخی انتظار داشتند که شکست بخورند.

ساوربی با خنده می گوید: “درست هنگام عزیمت ما ، رئیس جمهور ولوو کانادا را شنیدم که به مرد روابط عمومی خود گفت:” اگر این چیز بالا برود ، ما چوب های پگو را می رانیم. ”

این پسران کت و شلوار مسابقه ای متناسب داشتند. ساوربی با تماشای یک گروه عظیم رسانه ای ، به سمت اول حرکت کرد و لانگلی آنها را به سمت غرب راهنمایی کرد.

رانندگی به سمت اقیانوس آرام ساده بود و آنها مبلغ اضافی چمدان را برای پرواز با ابر قرمز ، همانطور که ولوو شناخته شد ، به استرالیا پرداختند. استرالیا سخت رانندگی می کرد ، به خصوص آلیس اسپرینگ گرم ، غبارآلود و خلوت. این ماشین تهویه مطبوع نبود ، بنابراین شیشه ها همیشه پایین بودند ، و هیچگونه فرمان برقی یا کروز کنترل نداشتند ، بنابراین دست ها و پاهای ساوربی همیشه کار می کردند.

پسران توجه را به همه جا جلب کردند ، از جمله در این ایستگاه در هند یا پاکستان. (ارائه شده توسط گری ساوربی)

گاهی اوقات توسط یک “قطار جاده ای” در حال عبور ، یک تریلر-تراکتور که سه یا چهار تریلر اندازه کامل را حمل می کند ، لرزید. یک اسب کمی بیش از حد نزدیک سرگردان شد.

لنگلی می گوید: “آنها فقط غرش کردند.” “آنها متوقف نخواهند شد. آنها فقط به این افراد ضربه زدند. به نظر می رسید اسب از داخل آن چرخانده شده است. من هرگز این را فراموش نمی كنم.”

متأسفانه ، این دو نفره “roo bar” خود را به خوبی استفاده کردند زیرا یک کانگورو قبل از اینکه متوقف شود ، مقابل آنها برگشت.

لنگلی گفت: “اگر ما آن را نمی پوشیدیم ، احتمالاً آن ماشین اینجا نبود. ما حدود 80 مایل در ساعت می رفتیم. این کانگورو از طریق کوره درست می شد. این پایان سفر بود ،” می گوید

بعد از استرالیا ، آنها سوار هواپیمایی شدند که به بمبئی می رفت ، همانطور که بمبئی در آن زمان شناخته می شد.

ساوربی هنگام ورود هواپیما به فضای هوایی خود در نیمه شب ، احساس کرد هند به سمت او می رود. بو و موجی از گرما از طریق هواپیما بلند شد. این شباهت به هر چیزی که تجربه کرده بود نبود.

پاییز امسال ، ساوربی و لانگلی Red Cloud را از موزه مشاهیر تالار مشاهیر موتور دریایی در پیت کددیاک بیرون راندند و دوباره به جاده برگشتند. (دیو ایرلندی / سی بی سی)

پس از پیاده شدن ماشین آنها از هواپیما و ورود به جاده ، شوك بیشتر شد. از سپیده دم ، ریک ها و افسونگران مار در گرمای گرم و غبار آلود با تاکسی و کامیون ها سر و صدا می کردند. علائم جاده سنگهایی با ارتفاع پا و نام جاده روی آن نوشته شده بود. لنگلی می گوید: “اگر یکی از این موارد را از دست بدهید ، کل سفر ضربه بزرگی را به ثمر می رساند. زمان دشمن ما بود.”

ساوربی می گوید: “هنگامی که اینجا رانندگی می کنید ، ممکن است سالی یک بار برای جلوگیری از تصادف به اقدامات محرمانه فوری احتیاج داشته باشید.” “اما در هند ، این اتفاق 25 بار در روز رخ می دهد.”

در پایان یک روز طولانی ، آنها در شهری دو میلیونی متوقف شدند که قبلاً هرگز چیزی از آنها نشنیده بودند. بیشتر ساختمانها یک طبقه بلند بودند و با نفت سفید یا آتش روشن می شدند. جاده های تاریک ، عجیب و بسته ، پیمایش را دشوار می کند ، بنابراین لانگلی یک راننده ریکشا را استخدام کرد تا آنها را تا محل اسکان خود همراهی کند: معلوم شد که این یک عمارت یک میلیونر است. دروازه بانان آنها را راه دادند و در آن شب جشن گرفتند.

صبح زود صبح ، آنها از میان غبار غلتیدند و با سرعت در روستاهای دور افتاده ، مردم را تعجب می کردند که توالت صبحگاهی خود را انجام می دهند. لنگلی هرگز آنها را گم نکرد و مجبور به عقب نشینی نکرد. او می گوید: “ما وقت آن را نداشتیم.”

آنها هر روز 12 ساعته به ظاهر مانند کارگران معدن ذغال سنگ ، که با اگزوز ، خاک و دوده رنگ شده بودند ، پایان می یافتند. آنها درست هنگام حمله عراق به ایران به پاکستان رسیدند و مسیر خود را به اروپا خراب کردند. پس از چند کار دیوانه وار بر روی تلفن ها ، آنها محموله 707 را پیدا کردند که حاضر است بچه ها و ماشین را به آتن – با پرداخت 18000 دلار – ببرد. این همه بابت درآمدزایی در سفر بسیار است.

این سفر در سراسر جهان در سال 1980 به طور گسترده در رسانه ها پوشش داده شد. (ارائه شده توسط گری ساوربی)

ساوربی ، یک خلبان ، در حالی که لانگلی در عقب نشسته بود با دو خلبان در کابین خلبان نشست و سعی کرد به در اضطراری خیره نشود. این فکر که او آن را باز کند و همه آنها را بکشد ، مغز فرسوده او را گرفت.

“بنابراین من بالا رفتم [to Garry] و من گفتم ، “حال شما چطور است؟” او می گوید ، “بد نیست. چطور هستید؟’ من گفتم ، “خیلی خوب نیست. ممکن است مجبور شوید من را ناک اوت کنید. “

ساوربی می گوید قبلاً هرگز ندیده که دوستش ترسیده باشد. “چه کاری می خواهم انجام دهم؟ روی شانه کاپیتان ضربه بزنید و بگویید ،” سلام ، آیا شما یک آچار میمون به دست آوردید؟ کن می خواهد من او را چوب بزنم تا در را باز نکند که شما به ما نشان دادید چگونه کار کنیم. ” ما می توانیم چنین کاری نکنیم. ”

“ما او را به صندلی بستیم و در حال خندیدن درباره آن هستیم. من او را با پتو پوشاندم.”

لنگلی می گوید: “خدا را شکر که بالاخره به خواب رفتم.” “آن شب سخت و سختی بود.”

بلوک شرق گریم

در اروپا ، لانگلی برگشت و ساوربی را باید به داخل ماشین کشاند. این در حالی آغاز شد که آنها بلوک شرق را دامن زدند و از جمهوری دموکراتیک آلمان ، معروف به آلمان شرقی عبور کردند.

اما این مقام کمونیست که به آنها اجازه ورود داد 12 ساعت به آنها فرصت داد تا از خانه خارج شوند. آنها آن را در سراسر کشور کفپوش کردند.

“از هر آنچه در آن سفر دیدم ، آلمان شرقی غم انگیزترین بود. هیچ کس لبخند نمی زد. رنگ و رنگی در همه جا وجود نداشت. ما آن ماشین را در خیابان می رانیدیم و مردم نگاه می کردند و نگاه می کردند ، از نگاه کردن ترس داشتند. ساوربی می گوید.

این دوی 74 روزه باعث شد پسران جایگاهی در جلد کتاب رکوردهای گینس 1984 پیدا کنند. (ارائه شده توسط گری ساوربی)

ساوربی تا زمانی که به پاریس رسیدند و یک نگهبان افتخاری که آنها را به پایین شانزه لیزه می رساند به مدت 65 روز تغییر دنده داده بود. او به سختی می توانست راه برود ، چه رسد به اینکه رانندگی کند.

“زانوی من ضربان داشت و نمی توانستم بخوابم. روز بعد ما به لندن رفتیم و من تمام شب را بیدار ماندم. سپس به هوستون ، تگزاس پرواز کردیم و من هنوز خواب نبودم. من بیدار بودم شاید نزدیک به 100 ساعت و این زمانی است که فکر کردم ، شاید دارم دیوانه می شوم. فکر کردم ، این همان اتفاقی است که می افتد وقتی مردم ذهن خود را از دست می دهند ، ”

او پزشکی را پیدا کرد که قرصی پیدا کرد که به او کمک می کند تا بخوابد. آنها خود را مجبور به بازگشت به ابر ابر کردند و از طریق نیواورلئان ، جورجیا و بوستون عبور کردند ، کشتی Yarmouth را به مقصد نوا اسکوشیا گرفتند و به بزرگراه خانه هالیفاکس رسیدند.

آنها همه جا بوده اند

و سپس ، برای اولین بار در سفر ، غیرقابل تصور اتفاق افتاد. ماشین شروع به صداهای خنده دار کرد و سپس متوقف شد و متوقف شد.

ساوربی می گوید: “سوخت ما تمام شد زیرا من از بودن در Nova Scotia بسیار هیجان زده شده بودم و فراموش کردم که اندازه گیری سوخت را بررسی کنم.” “یکی از خدمات سیم آنجا بود و آنها تصویر را دریافت کردند. پسران برگشتند و من اینجا یک قوطی سوخت را درون این چیز قرار می دهم.”

ساوربی و لانگلی شاهد بیرون آمدن ولوو از خط مونتاژ قدیمی هالیفاکس بودند ، تمبری که هنوز هم می توانید در زیر کاپوت ابر قرمز مشاهده کنید. (دیو ایرلندی / سی بی سی)

پس از بازگشت به خانه ، پسران با ماشین در مسیری کوتاه نسبت به تورنتو در جاده قرار گرفتند.

پس از چند دست انداز در جاده ، آنها به سمت خط پایان برج CN بزرگنمایی کردند.

“ما در دره دون غلتیدیم و آنها بازی کردند من همه جا بوده ام لانگلی می گوید: توسط آهنگ هنک اسنو. آهنگ برجسته سفر جاده ای ، توسط خواننده برجسته نوا اسکوشیایی ، نت کاملی بود که در 19 نوامبر 1980 از خط پایان عبور کرد.

آنها فقط در 74 روز ، صفر ساعت و 11 دقیقه 26،738 مایل – بیش از 43،000 کیلومتر – رانندگی می کردند و رکورد قدیمی را شکستند. گینس بعداً معیارهای مربوط به این دسته را تغییر داد ، به چندین راننده اجازه می داد و زمان حمل و نقل را در هواپیماها یا کشتی ها محاسبه نمی کرد ، به این معنی که هیچ کس رکورد آنها را نخواهد شکست.

“هنگامی که از آن خط پایان عبور کردیم ، می دانستیم که هیچ کس نمی تواند آن را از ما بگیرد. ما این کار را انجام دادیم. اما دیدن این پایان آن ناراحت کننده بود زیرا ما در آن اتومبیل جهانی را ایجاد کردیم که کاملاً بر آن متمرکز بودیم. ما واقعاً نمی دانستیم ساوربی می گوید ، آنچه در بقیه جهان در جریان بود و به پایان می رسید.

لانگلی می گوید: “و این هنوز هم برای من اتفاق می افتد. من از تورنتو به هالیفاکس رانندگی خواهم کرد و تقریباً از اینکه به نوعی به خانه بروم بسیار متنفرم. زیرا در این صورت شما به زندگی واقعی خود برمی گردید.”

“قبل از اینکه به خانه برگردم ، فقط برای از بین بردن فشار هوا و مطمئن شدن از اینکه همه چیز خوب است ، دور شهر می چرخم. این یک بیماری است.”

این دو نفر بعداً رکورد جهانی را برای رانندگی از نوک جنوب آفریقا به شمال قطب شمال ثبت کردند.

آنها در چهلمین سالگرد مسابقه جهانی خود با شکست جهانی ، در سالن مشاهیر Maritime Motorsports در Petitcodiac ، NB ، جایی که ابر قرمز این روزها زندگی می کند ، دوباره متحد شدند. در همان روز سال 1980 ، آنها از طریق اروپای شرقی رانندگی می کردند.

هنگام تجدید دیدار ، آنها موتور را آتش زدند و ابر قرمز را برای چرخش جشن گرفتند.

ساوربی می گوید: “شما می دانید که چند درد دارد ، اما چیز قدیمی به خوبی کار می کند.”

لنگلی موافق است. “ما نیز همین کار را می کنیم. حال ما خوب است و ابر قرمز نیز همینطور.”