فیلم جدید توت سیاه جشن تلفن بسیار محبوب است. در این فیلم بازیگران هالیوودی نقش آفرینی میکنند و حسی از پشت صحنه ظهور و سقوط شرکت RIM مستقر در واترلو، آنت.
اما با همه اینها، نامه ای عاشقانه به نوآوری است. بلک بری نحوه کار، نحوه زندگی و نحوه ارتباط ما را تغییر داد.
جی باروچل، ستاره فیلم، در یک مراسم فرش قرمز اخیر به سیبیسی نیوز گفت: «نوآوری این آدمهای ناهنجار بالای یک غذاخوری در واترلو در سال 1996 چقدر مهم است.
به راحتی می توان به بازگشت و سقوط تماشایی بلک بری نگاه کرد و روی سقوط تمرکز کرد. اما باروشل می خواست فیلمی بسازد که ظهور را جشن بگیرد – و راهی که یک شرکت کوچک کانادایی دنیا را تغییر داد.
باروشل گفت: «طرز مشارکت ما در جهان، نحوه ارتباط ما با یکدیگر، همه اینها بر دوش آن چیزی است که آنها خلق کردند، چه خوب و چه بد».
“آنها به اندازه کافی در گمنامی زحمت کشیده اند. و من می خواهم مردم بدانند که ما به اندازه هر کس دیگری نوآوری می کنیم و هیاهو می کنیم.”
کمبود در اکوسیستم نوآوری کانادا
ظهور بلک بری نشان داد که کانادا به اندازه هر کشور روی زمین برای ساخت و مهندسی فناوری های جدید موقعیت خوبی دارد. آن مهندسان بالای یک غذاخوری در واترلو یک کلاس محصول کاملاً جدید ایجاد کردند. در همان زمان، درست در خارج از اتاوا، مهندسان نورتل در حال شکستن زمینه های مشابه مهم بودند.
زمانی که آنها در نهایت شکست خوردند، هیچ سیستمی برای حمایت از ایده ها و کارهایی که هنوز در حال انجام بود وجود نداشت.
دن برزنیتز می گوید: «در سیستمی که نوع صحیح خط مشی نوآوری و محیط واقعی نوآوری را دارید، نابودی هر دو (RIM و Nortel) بلافاصله باعث ایجاد تعداد زیادی از شرکت های کوچک می شد که می توانستند به سرعت گسترش یابند.
او رئیس مطالعات نوآوری در دانشکده امور جهانی و سیاست عمومی Munk است. او همچنین مدیر آزمایشگاه سیاست نوآوری و یکی از همکاران موسسه تحقیقات پیشرفته کانادا (CIFAR) است.
او به دره سیلیکون در ایالات متحده اشاره می کند وقتی که Sun Microsystems در پی حباب دات کام فروپاشید، ده ها شرکت کوچکتر برای پر کردن جای خالی قرار گرفتند.
او گفت: “ببینید اکنون دفاتر مرکزی اپل و گوگل کجا هستند. آنها در محوطه قدیمی Sun نشسته اند.”
اما با سقوط غولهای فناوری کانادا، چیزی برای بیرون آمدن از لاشه هواپیما وجود نداشت.
برزنیتس به سیبیسی نیوز گفت: «در کانادا، آنها به تازگی ناپدید شدهاند. اگر واقعاً به بسیاری از بهترین منابعی که قبلاً متعلق به نورتل و بلکبری بودند نگاه کنید، اکنون به هواوی تعلق دارند.» “این نشانه آشکاری از شکست وحشتناک سیاست نوآوری و محیط واقعا وحشتناکی برای ایجاد نوآوری است.”
“باید به اصول اولیه بازگردیم”
مدیرعامل RIM و مردی که به ساخت بلک بری به یک کالای ضروری جهانی کمک کرد، گفت که نیاز فوری به رفع مشکل نوآوری کانادا وجود دارد.
جیم بالسیلی، رئیس شورای نوآوران کانادایی و موسس مرکز حکومتداری بینالمللی، گفت: «من هرگز بیشتر از این متقاعد نشدهام که ما باید به اصول اولیه بازگردیم – ظرفیتسازی برای اقتصاد مبتنی بر دانش در جامعه سیاستگذاریمان. نوآوری و مرکز حقوق دیجیتال.
او یک مدافع قدیمی برای سیاست های نوآوری بهتر در کانادا است.
او در ایمیلی به سیبیسی نیوز نوشت: «کانادا هیچ شانسی برای داشتن یک اقتصاد نوآوری ندارد تا زمانی که سیاستگذاران خود را درک کنند که کدام مسیر بالاست».
در هر صورت، محیط جهانی چالش برانگیزتر از زمانی است که بالسیلی در حال ساخت بلک بری بود. اقتصاددانانی مانند رویس مندز، مدیر عامل شرکت خدمات مالی Desjardins، گفت که فشار بر کانادا در حال حاضر حتی بیشتر شده است.
مندز به سیبیسی نیوز گفت: «نوآوری با سرعت سرسامآوری کار میکند، ما باید همینطور ادامه دهیم. ما نمیتوانیم از سیاستها استفاده کنیم یا اقتصاد را به همان شیوهای که در قرن گذشته بودیم مدل کنیم؛ امروز همه چیز بسیار متفاوت است».
اولین قدم در گرفتن یک طرح نوآوری این است که مطمئن شوید سیاست گذاران بدانند نوآوری به چه معناست. این ممکن است ساده به نظر برسد، اما اکثر کارشناسان معتقدند که سیاستمداران همیشه به خوبی تفاوت بین اختراع و نوآوری را درک نمی کنند.
برزنیتس گفت که یک اختراع یک ایده جدید است در حالی که نوآوری در مورد ایجاد یک بازار و یک سیستم پشتیبانی برای کمک به پرورش اختراعات بیشتر است.
“نوآوری نامطمئن و مخاطره آمیز است”
هنگامی که این مشکل حل شد، چالش بعدی متقاعد کردن مشاغل کانادایی برای نوآوری است. و برزنیتس گفت این سخت تر از آن چیزی است که شما فکر می کنید.
او گفت که محیطی که کسب و کارها می توانند بدون ریسک زیاد سود ببرند، با نوآوری مبارزه می کند. او افزود که اگر به بزرگترین شرکت های کانادا، از معدن گرفته تا جنگلداری، از شرکت های مخابراتی گرفته تا بانک ها نگاه کنید، رقابت زیادی وجود ندارد و موانع نظارتی قابل توجه است.
کسبوکارهایی مانند Shopify نشان دادهاند که چگونه نوآوری میتواند باعث رشد و سود شود. شرکت های خدمات مالی مانند WealthSimple طرز فکر کانادایی ها را در مورد بخش بانکداری تغییر داده اند.
اما این سطح از نوآوری در محافل تجاری نخبه کانادا نادر است.
و موانع نظارتی باعث می شود کارآفرینان قبل از تلاش برای ساخت چیزی در کانادا دو بار فکر کنند.
برزنیتس گفت که یک کارآفرین باید در نظر بگیرد که آیا می تواند محصولی بسازد یا خیر. سپس آن کارآفرین باید به این فکر کند که آیا مشتریان محصول را خریداری خواهند کرد یا خیر. اما حتی اگر بتوانید هر دو را انجام دهید، باز هم نمی دانید که آیا اجازه خواهید داشت آن محصول را در کانادا بفروشید یا خیر.
“بنابراین کارآفرینان و شرکتهای متعدد یا به خود زحمت نمیدهند تلاش کنند، زیرا عدم قطعیتها بسیار زیاد است، از جمله عدم قطعیت نظارتی. یا ما فقط برای انجام این کار به ایالات متحده نقل مکان میکنیم. و آنها میگویند، ببخشید زبان من “f–k it” برنیتز گفت. او به مقررات در همه چیز از فناوری سبز جدید، تا خدمات مالی اشاره می کند که حتی از تلاش کسب و کارها برای راه اندازی در کانادا جلوگیری می کند.
مندز موافق است که مقررات بیش از حد می تواند مانع باشد. اما او گفت که ترفند واقعی یافتن تعادل است و به بحران بانکی اشاره کرد که سیستم مالی ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داد.
مندز میگوید: «گاهی دست سنگین روی مقررات میتواند از اقتصاد کانادا محافظت کند: سالهای 2008-2009 نمونه بارز آن است. “توازن دقیقی وجود دارد که باید بین مقررات، رقابت و نوآوری ایجاد کنیم.”
با وجود تمام مشکلات، همه کسانی که برای این مقاله مصاحبه کردند، احساس خوش بینی شدیدی نسبت به آینده داشتند. آنها می گویند که کانادا دانشگاه های شگفت انگیزی دارد که نیروی کار با تحصیلات عالی را جذب کرده اند. آنها می گویند که آرام آرام سیاستمداران وارد عمل می شوند.
در ماه فوریه، دولت فدرال از شرکت نوآوری کانادا با بودجه هنگفت 2.6 میلیارد دلاری طی چهار سال رونمایی کرد.
CIC بودجه ای از 50000 دلار تا 5 میلیون دلار برای هر پروژه ارائه خواهد کرد. پروژههای تحقیق و توسعه در مقیاس بزرگتر میتوانند تا 20 میلیون دلار برای هر پروژه درآمد داشته باشند.
برزنیتس به عنوان معمار CIC معرفی می شود. او با احتیاط در مورد چشم انداز موفقیت آن خوشبین به نظر می رسد.
او گفت: «در دو یا سه سال دیگر، باید شاهد تغییراتی باشیم. و سپس 15 سال بعد ما خواهیم گفت: “وای، ما واقعاً این کار را انجام دادیم.” اما اگر بسیار بزرگ است.”
یکی از بهترین قسمت های توت سیاه فیلم تماشای کارآفرینان مایک لازاریدیس و جیم بالسیلی است که برای رشد و ساخت تلاش می کنند. تیم آنها در حال پیشرفت است. و جهان عاشق محصول آنها شد.
سیاست به تنهایی نمی تواند آن را تکرار کند. اما سیاست دولت کاملاً میتواند سیستمهایی را ایجاد کند که به کارآفرینان کمک میکند تا پیشرفت کنند و در صورت وقوع شکستها را کاهش دهند.