جایی که شما زندگی می کنید همان است که هستید: ارین اتول و جنگ فرهنگ جدید

در بحبوحه وخیم ترین وضعیت اضطراری بهداشت عمومی در یک قرن گذشته و بزرگترین اختلال اقتصادی از زمان رکود بزرگ ، ظاهراً ارین اتول نیز شاهد یک جنگ فرهنگی است.

رهبر محافظه کار روز دوشنبه به مجلس عوام گفت ، “این به یک برخورد بینایی منجر می شود ،” بین “افراد” و “هر کجا” – کسانی که تجارت خود را دوست دارند ، به دنبال کار خود هستند ، و به مشاغل محلی وفادار هستند ، در مقابل کسانی که دولت می خواهد به یک کار مرسوم ، مد روز که هیچ ارتباطی با جامعه یا بهبود کشور ما ندارد ، برود. “

اکنون س Theال این است که ا Oتول در صورت وجود چه کاری می خواهد انجام دهد تا یا شکاف را برطرف کند یا این درگیری فرضی را برانگیزد.

خوانندگان کتاب استیفن هارپر درست اینجا ، همین حالا که در سال 2018 منتشر شده است ، با قاب بندی اوتول آشنا خواهند شد. نخست وزیر سابق کاملاً عقیده داشت که بسیاری از دموکراسی های غربی را می توان بین “جایی” ریشه دار و “هر کجا” نسبتاً بی ریشه تقسیم کرد.

اما این تئوری با دیوید گودارت ، نویسنده انگلیسی آغاز شد که کتاب خود ، راهی به جایی ، رأی Brexit برای خروج از اتحادیه اروپا – و سایر شورش های پوپولیستی ، از جمله انتخاب دونالد ترامپ – را به اختلافات بر سر فرهنگ و هویت پیوند داد.

به طور خلاصه ، گودارت معتقد است که سیاست سنتی چپ و راست ، لیبرال و محافظه کار ، اکنون با تمایز “بزرگتر و آزادتر” بین افرادی که دنیا را از هرجای دیگر می بینند و افرادی که آن را از جایی دیگر می بینند ، پوشانده شده است.

جهانیان شهری در مقابل ارزشهای شهرهای کوچک

به گفته گودارت ، معمولی در هر کجا حرفه ای تحصیل کرده است که در شهری بزرگ و دور از جایی که بزرگ شده اند زندگی می کند. آنها به طور کلی به احزاب چپ مرکز رای می دهند. آنها متحرک هستند ، از تغییر استقبال می کنند و “نگرش برابری طلبانه و شایسته سالارانه نسبت به نژاد ، جنسیت و جنسیت را اتخاذ می کنند و فکر می کنند که ما باید بیشتر ادامه دهیم.”

آنها ایده جهان بدون مرز را كاملاً قبول ندارند اما فردگرایانه و بین الملل گرا هستند و “به شدت به هویت گروههای بزرگتر ، از جمله هویت ملی وابسته نیستند”. به گفته گودارت ، “آنها برای استقلال و تحقق خود قبل از ثبات ، اجتماع و سنت ارزش قائل هستند”.

او می گوید ، در جایی متوسط ​​، تحصیلات کمتری دارد ، درآمد کمتری دارد ، از یک شهر کوچک یا حومه شهر می آید و در یک مکان خاص بیشتر مستقر است. گودارت می نویسد: “آنها به طور كلی از تغییر استقبال نمی كنند و بعضی از مناطق قدیمی برای انگلیس از دست رفته نوستالژیك هستند.” “آنها برای امنیت و آشنایی بسیار ارزش قائل هستند و وابستگی گروهی قوی ، محلی و ملی دارند.” آنها تمایل دارند به احزاب محافظه کار رأی دهند.

گوهارت می افزاید ، این برخی اوقات ، “انقلاب برابری را می پذیرد ، اما با این وجود به اشکال سنتی خانواده اهمیت می دهد و به نگرشهای” هرچه می رود “مشکوک است.” او می نویسد ، آنها اقتدارگرا نیستند ، اما “از عبور از دنیایی متشکل از ساختار و سنت پشیمان می شوند.”

مردم در تظاهراتی علیه سیاست مهاجرت فدرال در نزدیکی مرز ایالات متحده و کانادا در سنت برنارد-د-لاکول ، کوی ، نشانه هایی را در دست دارند ، شنبه 19 اکتبر 2019. (مطبوعات کانادایی)

گودهارت می گوید ، نگرش به مهاجرت “احتمالاً به بزرگترین آزمایش تردد در هرجای دیگر تبدیل شده است / تفاوت در جایی و با گذشت زمان موضع گیری های کلی تری نسبت به تغییرات اجتماعی و اینکه آیا مردم با آن احساس راحتی می کنند و احساس می کنند از آن بهره مند هستند یا نه ” (وی خاطرنشان كرد ، كانادا “استثنائي نسبي” در مورد اين قانون است كه “مهاجرت در مقياس بزرگ” از نظر جهاني غيرمعمول است).

گودهارت معتقد است که Anywheres در فرهنگ و جامعه مسلط بوده اند و اکنون باید آگاهی بیشتری نسبت به احساس هموطنان خود از جایی داشته باشند.

مانند هر توضیح مرتب ، این نظریه دارای شکاف ها و محدودیت های قابل توجهی است ، همانطور که هارپر از آن استفاده می کند. گودارت تصدیق می کند که اینها گروه های یکپارچه ای نیستند. همچنین بدون بررسی نقش محوری کینه نژادی ، توضیح در مورد انتخاب دونالد ترامپ غیرممکن است.

اما به طور کلی ، می توان ادعا کرد که هم Brexit و هم ترامپ توسط رای دهندگانی که از 50 سال گذشته تغییرات اجتماعی و اقتصادی احساس ناراحتی کرده و یا حتی از آن بی قدرت شده اند و به همین دلیل از طریق مبارزات پوپولیستی و ملی گرایانه انرژی گرفته اند ، هدایت می شوند.

رنگ قرمز بر روی مجسمه جان A. Macdonald در Castle Kilbride در بادن ، انت قرار گرفت. در 22 ژوئن 2020 (Namish Modi / Wilmot.ca)

آیا اختلاف معناداری در این راستا در کانادا وجود دارد؟ اوتول حداقل اولین نفری نیست که آن را پیشنهاد می کند.

او ممکن است مدتی در این نظریه Somewheres / Anywheres پیشرفت کرده باشد. او استدلال می کند که برخی از کانادایی ها توسط دستور کار دولت ترودو “عقب مانده اند”. او با کسانی که می خواهند مجسمه های جان آ. مکدونالد را سرنگون کنند و نام نخست وزیر اول را از ساختمان ها بردارند ، اختلاف نظر دارد. اوتول در یک سخنرانی در ماه اکتبر گفت “کانادایی های طبقه متوسط” توسط “نخبگان سیاسی ، نخبگان مالی” خیانت شده اند [and] نخبگان فرهنگی “

“این نخبگان فقط یک مجموعه ارزش دارند که محور آن جهانی شدن بدون کنترل است [and] صحت سیاسی ، “اوتول استدلال کرد ،” در حالی که طبقه متوسط ​​کانادایی ها ریشه دیگری در خانواده ، خانه و ملت دارند.

اوتول روز دوشنبه گفت: “در حالی که به نظر می رسد این نخست وزیر فکر می کند هر کانادایی می تواند از طریق کافه محلی به راحتی روی لپ تاپ خود کار کند” ، این واقعیت نیست و آنچه کانادایی ها می خواهند نیست. محافظه کاران اینجا هستند تا برای کسانی که در کانادا چیزهایی بسازید ، کسانی که دست خود را کثیف می کنند و قبل از اینکه شبانه به خانه بیایند ، به خوبی انجام یک کار را افتخار می کنند. “

پاکی و فساد

اوتول برای از بین بردن اعتبار خود در میان کسانی که “دست خود را کثیف می کنند” گفت که اولین کار او در دبیرستان ماشین ظرفشویی و آشپزی با سفارش کوتاه است. او اشاره ای نکرد که به عنوان یک وکیل شرکت در تورنتو و مشاور داخلی در یک شرکت بزرگ چند ملیتی (Proctor & Gamble) ادامه یافت.

اوتول در ماه سپتامبر در پاسخ به این س whetherال که آیا خود را یک پوپولیست می داند ، گفت که او به سادگی “سعی می کند امیدها ، آرزوها و نگرانی های کانادایی ها را برطرف کند”. اما تقریباً هر سیاستمداری در تاریخ تمدن می گفت که کم و بیش همان کار را می کردند.

پوپولیسم با کاربرد مفیدتری به عنوان یک ایدئولوژی تعریف می شود که نشان می دهد جامعه را می توان بین جامعه “ناب” و نخبگان “فاسد” تقسیم کرد. این درگیری است. و به نظر می رسد اوتول مایل است ایده یک درگیری اساسی بین طبقه متوسط ​​کانادایی ها و نخبگان ، بین افراد یکجای جهان و هر کجا را بپذیرد – یا حداقل دولت لیبرال را متهم به تلاش برای اطمینان از وجود تعداد بیشتری از افراد در هر کجا کند. .

بسیاری از کسانی که مشاغل به اصطلاح “مد روز” کار می کنند (O’Toole در واقع اظهار نکرد که کدام مسیر شغلی به عنوان مد روز شناخته می شود) ممکن است با این انجام دادن احساس ارتباط با جوامع خود و به همان اندازه درگیر بهبود کشور خود هستند. لیبرال های ترودو مطمئناً استدلال می کنند که بسیاری از سیاست های آنها زندگی طبقه متوسط ​​کانادایی را بهبود بخشیده است – این لیبرال ها با تمرکز بلاغی بر “طبقه متوسط” استقبال می کنند ، و متعاقباً مانترا خود را به “کسانی که برای پیوستن به آن سخت تلاش می کنند” گسترش می دهند.

اما اشارات اوتول به یک فلسفه سیاسی فقط به س .الات بیشتری منجر می شود. اگر یک ارتباط اساسی در جامعه کانادا وجود داشته باشد ، چقدر حاضر است از آن سوit استفاده کند؟ اگر ناامیدی یا نارضایتی وجود داشته باشد – اگر بسیاری از کانادایی ها واقعاً کنار گذاشته یا پشت سر گذاشته شوند – او چه راه حل هایی را پیشنهاد می کند؟

اوتول ابراز تاسف کرده است که دستمزدها متوقف شده اند ، عضویت در بخش خصوصی کاهش یافته و بسیاری از کانادایی ها دیگر از حقوق و حقوق بازنشستگی برخوردار نیستند. او برای پرداختن به این موارد چه کاری انجام می داد؟

محافظه کاران اوتول دوست دارند بگویند کانادا از زمان نخست وزیری جاستین ترودو دچار اختلاف بیشتری شده است ، استدلالی که بیشتر به ایده “بیگانگی غربی” بستگی دارد. اما آیا رویکرد اوتول باعث ایجاد تفرقه کمتر می شود – یا اینکه این باعث خشم یک مجموعه متفاوت از افراد می شود؟ آیا کسانی که نظرات آنها با نظرات هرسانی مطابقت دارد آیا باید نادیده گرفته شوند که اولویت های آنها در دولت اوتول نادیده گرفته شود یا مورد حمله قرار گیرد؟

برای پیشبرد مبارزات سیاسی می توان از تفرقه و سرخوردگی استفاده کرد ، اما بدیهی نیست که آنها اداره کار را آسان می کنند. تغییر با دوام و پایدار معمولاً به پشتیبانی گسترده نیاز دارد.